سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داستان دختر و پسر یک لحظه تنها در خانه

 

«افشین» با لحن ملتمسانه ای گفت: فقط برای چند لحظه بیا داخل. ابتدا نپذیرفتم، اما کم کم درخواست او را قبول کردم. «افشین» برای نشان دادن آلبوم عکسش مرا داخل اتاق خود برد و با زبان چرب و کلمات شیرین، مرا به خواب غفلت فرو برد، و آنچه نباید بشود، شد…!

.بقیه مطالب را در ادامه مطلب ببینید

ادامه مــطلب

+ نوشته شـــده در یکشنبه 93 خرداد 18ساعــت ساعت 11:51 صبح تــوسط محمد علیپور | نظر بدهید